سنگ های تخت جمشید
در ساخت ارگ پارسه یا همان تخت جمشید از نوعی سنگ آهکی بنام کلسیت استفاده شده است. البته نه آن کلسیت که در پاسارگاد بکار رفته است. کلسیت بکار رفته در پارسه، متبلور است و کلسیت بکار رفته در پاسارگاد، غیر متبلور.
کلسیت در طبقه بندی سنگ های آهکی از انواع مقاوم می باشد. ولی در مجاورت اسید هیدروکلریک، کلسیوم موجود در کلسیت، به اسید هیدرو کلریک می پیوندد و گاز کربنیک آزاد می شود. در کل سنگ های آهکی قابلیت شیمیایی بالایی دارند و به شوند همین هم هست که در هنگام دیدار از پارسه نباید به سنگ ها دست زد. زیرا کانی های موجود در عرق دست ما، قابلیت این را دارند که با سنگ آهک ترکیب شیمیایی انجام بدهند.
سنگهای آهکی مورد استفاده در تخت جمشید از دو جنس هستند.سنگ صخره ای از جنس آهکی به رنگ خاکستری شفاف( کلسیت) که از کوه های اطراف بودند و سنگ صخره ای از جنس آهکی ولی سخت تر و به رنگ خاکستری مایل به سیاه که ازمعدن های سنگ در نزدیکی تخت جمشید می آوردند.
سنگ آهک تیره، مرحله ماقبل سنگ مرمر است و سنگ مرمر از ساییدن شدید این سنگ ها، به هم ایجاد می شود.
در دشت مرودشت معادن سنگی که به کارسنگ تراشی وساختمان سازی برای مجموعه میراث جهانی ارگ پارسه (تخت جمشید) آید، وجود دارد در معادن تاریخی هنوز با قیمانده های کار تمام نشده درآن دوران را نشان می دهد که به ما فرصت مطالعه و بررسی و چگونگی قطعات را می دهد .در واقع با توجه به برسی ویلیام سامنر در سال 1986م. محل های استخراج سنگ را شامل کوه های رحمت ، مجدآباد ، گند شلو،کوه قباله و کوه حسین دانسته اند
براساس پژوهش تیلیا سنگ هایی که درساختمان کاخ های ارگ پارسه (تخت جمشید) برای تنه ستون و سر ستون و سنگ های یکپارچه درگاه به کار رفته اند بیشتر از سنگ آهکی به رنگ خاکستری شفاف با سنگواره های دوره کرتاسه میانی-بالا دراطراف تخت جمشید و نواحی دور ونزدیک کوه رحمت می آوردند و سنگ های آهکی خاکستری مایل به سیاه زیر ستون و ستون بریده شده و حجاری شده که نسبت به سنگ های کوه رحمت سخت تر و فشرده تر است، از کوه مجد آباد در 40کیلومتری غرب ارگ پارسه (تخت جمشید) است .در معدن مجد آباد تکه های بسیار بزرگ سنگ از کوه جدا شده و یا در وضعیت ناتمام درحال جدا شدن از کوه است
روش جدا کردن سنگ های تخت جمشید از کوه
طرز بریدن سنگ از کوه و آوردن تا پای بنا وروی هم گذاردن وتراش دادن به این طریق بوده است که ابتدا بر لبه صخره های پهن و قسمتی صاف رامعین کرده ، با تیشه ای یک سر یا دو سر (کنر) و قلم و نیزه ومیخ های مخصوص،گودال هایی به عمق 60سانتیمتر،در فواصل معین می کندند و سپس در آن ها گوه هایی از چوب خشک می گذاردند وبررویش آب می ریختند.این آب ،گوه ها را منبسط می کرده و جای تنگ ، باعث فشار به سنگ می شد، و تکه بزرگی از آن جدا می گشت و بیرون پرتاپ می شد .اگر رگه های خوب در سنگ معدن بود ،از همان جا استفاده کرده ،با کمک گیره و اهرم تکه تکه از آن می بریدند . گاهی با کنر راهروهایی در میان تخته سنگ ها درست می کردند و عمودی پایین می رفتند ، و سپس قطعات را می شکافتند و خردتر می ساختند . نمونه این راهروها در پایین آرامگاه داریوش سوم(500 متری جنوب سکو)موجود است .گاهی در همان محل استخراج ، تخته سنگ ها را به شکل شیبی که می خواستند عاقبت درآید ، درست می کردند ، و درگوشه و کنارش زائده های گیره و دسته مانندی را ناتراشیده می گذاردند تا بتوان از آن ها برای بستن و حملش سود جست .لبه ها را اصلا" تیز و پرداخته نمی کردند تا مبادا ضمن عمل بشکند بعد تکه نیم تراشیده را پایین می غلطانیدند و از راه رودخانه و یا جاده به پای کار می بردند.
روش حمل سنگ های تخت جمشید از معدن
روش حمل سنگ ها به این ترتیب بوده که هر سنگ را بر روی چند تخته چوبی بزرگ گذارده ، زیر تخته ها غلطک چوبی می نهادند ، و با هل دادن سنگ و جابه جا کردن غلطک ها جلو میرفتند . در جاده ، از حیوانات بارکش چون گاو قاطر و اسب ، با صرف نیروی زیادی آن ها را تا پای بنا می آوردند و سپس با کمک منجنیق های چوبی و قرقره های بزرگ و طناب های ضخیم علفی و بستن سکو های سنگی محکم که تاب فشار سنگ را داشته باشد،سنگ ها را به روی کار می گذارده اند .
در طرفین سنگ ها ی بدنه ستون ،دسته هایی می گذارده اند که کار بستن طناب و بالا کشیدن تکه های عظیم سنگ ها را آسان تر نماید . دسته ها پس از نصب ستون می تراشیده اند . هنوز آثار این دسته ها برقطعات ستون ورودیه نیمه تمام کاخ صد ستون ، دیده می شود . قطعات سنگ را خیلی بزرگ تر از آن چه این باید هنگام نصب و تراش از کار بیرون بیا ید ،از کوه جدا کرده و به جای خود نصب می کرده اند ،این نکته از مدخل نیمه تمام کاخ صد ستون که سنگ های نیمه تراش را روی هم گذارده و از پایین مشغول تراش آن بوده اند و به همان حال باقی مانده ، کاملا"مشهود و قابل استنباط است .
مراحل مختلف تراش را با قلم های متفاوت انجام می دادند ، قلم های زمخت و تیشههای یکسر یا دوسر(کنر) و پتک و تیشة مخصوص و چکش و دیگر آلات مناسب در مرحلة اول ، برای جداکردن به کار می رفت ، بعد قلمهای یک یا چند دندانهای به کار گرفته ، سطح را به صورت دلخواه در میآوردند و سپس با براده های سنگی و یا صمغ های مخصوص صافی و شفافیت را در قسمت های تراشیده شده به وجود می آوردند . استادان کار معمولآ علامت مخصوص خود را بر روی کاری که انجام داده بودند باقی می گذاردند ، و این علایم امروزه راهگشای بسیاری از مشکلاتِ معماریِ ارگ پارسه (تخت جمشید) می باشد .
منبع: پارسی بلاگ